بخش دوم| مشروح نشست «چالش‌های روایت‌گری تاریخ انقلاب در رسانه»

عکس لید
نشست «چالش‌های روایت‌گری تاریخ انقلاب در رسانه؛ مسئولیت مراکز تاریخی-اسنادی» چهارشنبه 13 دی ماه 1402 در مرکز اسناد انقلاب اسلامی برگزار شد. در این نشست مدیران مسئول و سردبیران رسانه‌ها به بیان نقظه نظرات خود پرداختند. در ادامه بخش دوم مشروح سخنان میهمانان این نشست از نظر می‌گذرد.
شنبه ۲۳ دی ۱۴۰۲ - ۱۴:۰۰

به گزارش روابط عمومی مرکز اسناد انقلاب اسلامی نشست «چالش‌های روایت‌گری تاریخ انقلاب در رسانه؛ مسئولیت مراکز تاریخی-اسنادی» چهارشنبه 13 دی ماه 1402 در مرکز اسناد انقلاب اسلامی برگزار شد. در این نشست مدیران مسئول و سردبیران رسانه‌ها به بیان نقظه نظرات خود پرداختند. در ادامه بخش دوم مشروح سخنان میهمانان این نشست از نظر می‌گذرد.

 

علی دهقان؛ سردبیر روزنامه شرق: خیلی خوشحال شدم جناب آقای پورمحمدی آن بخش آخر حرف‌های شما را با دو تا کلیدواژه شنیدم و امیدوار هستم که این اتفاق با قدرت بیشتری اتفاق بیفتد، پیش برود. یکی جلوگیری از تحریف تاریخ، یکی جلوگیری از حذف‌های تاریخ.

همه ما متفق‌القول باور داریم که ما از دو عارضه خیلی جدی رنج می‌بریم؛ یکی عارضه اتکا به منابع داخلی، یکی عارضه تشابهات. دیگر هم فرقی نمی‌کند که این منبع داخلی مال این جناح یا مال آن جناح است. این عارضه تشابهات پیش آمده و همه را به یک نوعی در یک شرایط خاصی قرار داده است.

این طرف قضیه را ببینیم بهتر است و آن هم فاجعه باورپذیری پرویز ثابتی. این فاجعه باورپذیری به ما نشان داد که این آسیب‌هایی که ما به منابع داخلی با تمام نیرو طی 26 هفت سال گذشته وارد کردیم و همه‌مان هم به یک نوعی گرفتارش شدیم، کار را به کجا رسانده.

شما باید یک جاهایی تاریخ را فتح کنید؛ اگر واقعاً دنبال این هستید که قطعاً هم اینجوری است، تاریخ را با اصالت بیشتری جلو ببرید. چون تاریخ بدون تعارف یک اصالتی با خودش دارد، یک پایه خیلی جدی برای توسعه است. سنجش راهبردی اصالت را اگر حذف کنیم یک گفتمان خیلی بزرگی را برای توسعه حذف کرده‌ایم. برای همین می‌گویم شما باید یک جاهایی تاریخ را فتح کنید؛ مثلاً هیچ اشکالی ندارد که تقابل مسالمت‌جویانه را با آموزش و پرورش داشته باشید، تاریخ را یک جاهایی از آموزش و پرورش بگیرید، فتحش کنید. کمک بزرگی کرده‌اید.

بخش دوم| مشروح نشست «چالش‌های روایت‌گری تاریخ انقلاب در رسانه»

از ما گذشته، ولی نسل جدید واقعاً نیاز دارد به اینکه از این آلودگی جناح بازی‌ها دور باشد. بزرگ‌ترین پدیده‌ای که باعث شد ما امروز این گرفتاری‌ها را داشته باشیم آلودگی جناح‌بازی است. جناح‌بازی از یک حدی که می‌گذرد با خودش همه چیز را می‌آورد. برای همین دو تا پیشنهاد مشخص دارم. کار کارگاهی کنید با وسعت خیلی زیاد! کارگاه‌هایی را برای نسل جدید برگزار کنید و از کارشناس‌هایی که بی‌طرف هستند نسبت به تاریخ دعوت کنید و به طور خیلی جدی کارگاه برای مدیران تصمیم‌ساز برگزار کنید؛ مخصوصاً برای ستاره‌های جناح‌بازی! چون احساس می‌کنم یک وقت‌هایی حتی فراتر از جناح‌بازی، مثلاً سطح دانش مدیران آنقدر نیست. مدیرانی داریم که مثلاً خیلی راحت حمله می‌کند به یک چهره تاریخی در دهه ۶۰. این دیگر بحث سیاست یا سَیاسی و سیاست‌ورزی نیست، مسئله‌ دانش است. یعنی نمی‌داند که چه اتفاقی افتاد.

ما در دهه ۶۰ خیلی از وقایع را می‌توانیم با این واقعیت از کنارش عبور کنیم که یک دهه بعد از پیروزی انقلاب بود. امروز دیگر چنین چیزی پذیرفتنی هم نیست و به نظرم کار کارگاهی اگر انجام بدهید برای این مدیران، مسئولان و ... .

صادق وفایی؛ سرویس فرهنگی خبرگزاری مهر: بسم الله الرحمن الرحیم. باید ببینیم اهالی رسانه و آن‌هایی که در حوزه کتاب دارند کار می‌کنند، آیا ما خودمان صلاحیتش را داریم یا نه؟ من این را در خیلی از جوانب کشور متاسفانه دیده‌ام، یعنی مثلاً خبرنگار در سرویس اقتصادی یا سیاسی جا پیدا نمی‌کند برود، او را می‌آورند خبرنگار کتاب می‌گذارند. این یک آسیب است و بعد ما از این خبرنگار نمی‌توانیم توقع داشته باشیم که وقتی شما از ما رسانه‌ای‌ها می‌خواهید راه را نشان بدهیم، راه درستی را در واقع نشان بدهد. من می‌گویم خودمان باید از اساس اهل کتاب باشیم. من حالا از خودم مثال می‌زنم آن جوالدوز را به خودم می‌زنم، ببینید بسیاری از مطالب جذاب و واقعی تاریخ که الان دغدغه‌اش را داریم می‌خواهیم بیان کنیم، حالا در فضای مجازی به گوش جوان‌ها برسانیم، در کتاب‌هایمان هستند. مثلاً یک سه جلدی انتشارات سوره مهر چاپ کرده خاطرات آقای رفیق‌دوست. من این را خواندم، دو جلد اولش را خواندم؛ یک جلدش هنوز مانده، نخواندم. و تیتر در آوردم. هفت قسمت تا الان من کار کردم، روی این کتاب پرونده رفتم. یک تیترش این بود که وقتی رفیق دوست برای ژاپنی‌ها سبیل گرو گذاشت. مطمئن هستم که این را می‌گذارم حداقل تلگرامی کانالی جایی چیزی می‌رود و خوانده می‌شود. چرا چون دغدغه کتاب را دارم؛ یعنی دوست دارم کتاب‌ها را بخوانم، از دل و جگرشان یک چیز جذابی در بیاورم که برود در کانال‌های فضای مجازی و تلگرام و... . پس از اساس ما اول یک تلنگری به خودمان بزنیم، ببینیم اهل این کار هستیم؟ پشت این خاکریز در واقع اهلش هستیم یا نه؟

نکته بعدی ارتباط با رسانه‌ها را من می‌خواهم خدمت شما بگویم. ببینید شما گفتید که ما چه کار کنیم مثلاً بیشتر دیده بشویم؟ من می‌خواهم بگویم که مرکز اسناد خودش را از این ارتباط با رسانه‌ها محروم نکند، روابط عمومی را تقویت کنید و کتاب‌هایتان را برای ما بفرستید، کتاب دست ما برسد، حالا من خودم را ملزم می‌دانم به اینکه حتماً رویش یک معرفی بروم. اگر آن را بخوانم، حتماً آن آدم را دعوت می‌کنم با او مصاحبه می‌کنم یا مقاله مفصلی در واقع در موردش می‌نویسم.

بخش دوم| مشروح نشست «چالش‌های روایت‌گری تاریخ انقلاب در رسانه»

اما آن ارتباط با رسانه‌ها حتماً باید تقویت بشود و ویترین مرکز اسناد کجاست؟ ببینید مثلاً من باغ کتاب که می‌روم یا شهر کتاب مرکزی می‌روم در خیابان شریعتی، کتاب‌های مرکز اسناد را نمی‌بینم. خیلی از کتاب‌های دیگر و ناشرهای دیگر را می‌بینم، ولی کتاب‌های مرکز اسناد نیست که من را به سمت خودش جذب کند و در واقع خرید کنم، حتی بتوانم آن‌ها را بردارم و ورقی بزنم. نکته دیگر اینکه مرکز اسناد به نظر من باید جامعه مخاطبش را برای خودش تعریف کند. علاوه بر اینکه حالا یک طرح و نقشه‌ای برای کار باید داشته باشد، جامعه مخاطب را تعریف کند. شما آیا فقط برای قشر نخبه جامعه می‌خواهید کتاب چاپ کنید؟ یعنی کتاب‌های مرجع بدهید که اهالی رسانه یا احتمالاً خواص آن را بخوانند؟ یا نه، برای مردم عادی هم می‌خواهید کتاب چاپ کنید. من به نظرم اگر کتاب‌هایی هم تعریف کنید که برای مردم عادی باشد، بد نیست. جلد جذاب داشته باشد تیتر جذاب داشته باشد.

یک نکته‌ای هم در مورد کار فعالانه یا منفعلانه عرض کنم. آیا حتماً باید شبکه‌های آن طرفی بیایند برای پرویز ثابتی مستندی درست کنند که ما به فکر بیفتیم که دنبال این قصه برویم؟ یا نه، ما باید رصد کنیم ببینیم چه آدم‌هایی را ممکن است این‌ها علم کنند و بیایند حالا دروغ‌هایشان را به کمک و توسل به این آدم‌ها در واقع بگویند. به نظرم ما باید دست پیش را داشته باشیم، اول ما باید سراغ پرویز ثابتی برویم. چرا؟ چون اگر آن‌ها مستند بسازند، بعد ما بخواهیم بیاییم جواب بدهیم، آن مخاطب بدبین که به فضای مجازی و ماهواره بیشتر الان اعتماد دارد، می‌آید می‌گوید خب آن یک چیزی درست کرد، راستش را گفت. این‌ها آمدند جواب بدهند می‌خواهند دروغ بگویند. بنابراین این واکنش منفعلانه به نظر من این آسیب را دارد.

نکته بعدی در مورد دسترسی به آرشیو‌هاست. از اهالی رسانه اگر مهره صالح پیدا کردید که دلسوز این قصه است و حالا اهل کتاب است، اجازه دسترسی به آرشیوها را بدهید. و نکته پایانی اینکه پیشنهاد می‌کنم که مرکز اسناد حتماً روی جریان نفوذ کار کند، چون حالا؛ من این را به عنوان درد دل می‌گویم، همه دور میز اهالی کتاب هستند؛ من خودم در مطالعات اخیری که در مورد مثلاً اسرائیل و یهود و این‌ها داشتم احساس می‌کنم آن تاریخی که ما خودمان داریم ارائه می‌دهیم، حالا بحث آموزش و پرورش و کتاب‌های درسی شد، من احساس می‌کنم یک تاریخ یهودی به خورد ما داده شده، یعنی حداقل چیزی که من الان دارم به آن شک می‌کنم در مورد دوره قاجار می‌بینم یک سری چیزها با همدیگر جور در نمی‌آید، بر اساس رفتارشناسی دشمن اینطور می‌گویم ها! یهودی‌ها و بهایی‌ها و بابیت و در واقع، می‌بینم انگار چون امیرکبیر و ناصرالدین شاه آمدند علیه این جریان کار کردند، یک جریان مرموزی از زیر دارد ریشه را می‌زند.

 

هادی محمدی؛ مسئول دفتر تهران روزنامه خراسان: سلام عرض می‌کنم. اول اینکه تشکر می‌کنم از این جلسه، خیلی جلسه خاصی است و به قول آقای مقدم در واقع بی‌نظیر است، إن‌شاءالله که ادامه داشته باشد و به این ختم نشود.

نکته دوم من هم بحث واسطه‌گری است. یعنی شما جدا از تولید محتوا و تولید مواد اولیه می‌توانید واسطه‌گری هم داشته باشید. یعنی رسانه و تاریخ و تاریخ‌دان‌ها و شخصیت‌هایی که دارید کتاب‌هایشان را بیرون می‌دهید. ما یک مشکلی که داریم در مصاحبه‌ها و گفتگوهایمان با شخصیت‌هایی که حالا دیگر مسئول نیستند، اما در تاریخ این کشور اثرگذار بودند، تحفظاتی است که دارند و سخت می‌آیند پای گفتگو بنشینند. اگر بتواند مرکز کمک کند این‌ها را با رسانه‌ها همراه کند، چه تصویری چه مکتوب، به نظرم مؤثر خواهد بود.

بخش دوم| مشروح نشست «چالش‌های روایت‌گری تاریخ انقلاب در رسانه»

من باز هم می‌خواهم در موضوع توجه به دانش‌آموزان و حتی دانشجویان تاکید کنم که بسیار مهم است ما حداقل نسل آینده را از دست ندهیم. یک کار می‌تواند حضور در مدارس یا دانشگاه‌ها باشد. از خود دوستان مرکز اسناد یا افرادی که معتمد شما هستند، به مدارس بروند به دانشگاه‌ها بروند و پاسخ ابهامات را و سؤالات را به صورت صریح و به قول خودتان صادقانه و بدون حذف و تحریف بدهند.

در موضوع کودکان به نظرم جای انیمیشن و کتاب‌های کودک هم خالی است، در دوره تحولی شما می‌توانید به این سمت هم بروید. از این حالت جدی و فقط مخاطب نخبگانی که دارید یک مقدار فاصله بگیرید به نظرم موثرتر خواهد بود.

حبیب عباسی؛ سردبیر شفقنا: بسم الله الرحمن الرحیم. حاج آقا در مرکز چقدر از اساتید تاریخ استفاده می‌شود؟ چقدر شما و مرکز با دانشگاه‌های مختلفی که در حوزه تاریخ فعال هستند و اساتید تاریخ ارتباط دارید؟ چقدر اساتید تاریخ اینجا می‌آیند و می‌روند؟ در طول سال چند بار با آن‌ها جلسه دارید؟ این یک پیشنهاد است، اگر ندارید بگذارید؛ اگر دارید تداوم پیدا کند. اساتید تاریخ به مرکز و به نوع رابطه انتقاد دارند و حتی شاید به خروجی‌های مرکز، به این کتبی که روبروی بنده است.

اگر بشود این دسترسی را برای همگان فراهم کرد. دانشجویان، به خصوص دانشجویان تاریخ به سهولت و به سهولت بیشتری به مرکز و اسنادش دسترسی داشته باشند.

برخی از نکاتی که در این مرکز است، شاید حالت همان تاریخ شفاهی و گفتگو و این‌ها باشد، یعنی یک چیز علمی قلمداد نمی‌شود و حتی در یک پایان‌نامه و در یک به اصطلاح ساختار جا نمی‌گیرد. خوب است این‌ها به سمت علمی شدن برود، به عنوان پژوهش به آن نگاه بشود.

بخش دوم| مشروح نشست «چالش‌های روایت‌گری تاریخ انقلاب در رسانه»

تاریخ ما یعنی تاریخ ایران را غربی‌ها نوشته‌اند، روسیه نوشته، کشورهای دیگر نوشته‌اند. کتاب‌های نه اینکه بدی هم نوشته باشند، ولی به هر حال از ظن آن‌ها و با قلم آن‌هاست و خیلی تاریخدان‌های خوب و محترمی هم هستند. یک کاری کنید دانشجویان تاریخ فراری نشوند. خیلی از دانشجویان، پزشکان، پرستاری دارند از کشور فراری می‌شوند، اما این‌ها فراری نشوند. همین اخیر دو تا از دوستان دانشجوی بنده، دانشجوی دکترا به سمت کانادا رفتند. موضوعش هم ایران است، در مورد ایران و اتفاقاً همین تاریخ ایران دارند مطالعه می‌کنند، اما در کانادا مطالعاتشان را دارند ادامه می‌دهند و کانادا به اصطلاح از آن‌ها دارد حمایت می‌کند خب چرا مرکز نکند؟ چرا بقیه جاها نکنند؟

این بحث محرمانگی و محرمانه بودن اسناد الان چیست؟ یعنی حتی خود شما شاید با دوستان دیگر لازم باشد بنشینید این محرمانه الان چیست؟ چون راجع به خیلی چیزها که می‌آییم صحبت کنیم، یک سالی محرمانه بوده، الان نیست. به همین خاطر هم در برخی از موضوعات تاریخی و یا موضوعات تا بیایید شما جواب بدهید، ما از آن مسئله عقب می‌افتیم؛ مرکز بخواهد جواب بدهد، نظام بخواهد جواب بدهد، رسانه جواب بدهد. الزاماً همه چیز هم در رسانه اتفاقاً جا نمی‌گیرد، یعنی رسانه بخواهد بیاید تاریخ را یا تاریخ انقلاب را بگوید. برخی مواقع خود رسانه‌ها تاریخ را وارونه جلوه می‌دهند.

 

محمدرضا کائینی، دبیر صفحه تاریخ روزنامه جوان: بسم الله الرحمن الرحیم. عرض سلام و ادب دارم خدمت حضار ارجمند. واقعیت این است که ما در حوزه تاریخ‌‎نگاری اصلاً حرف زدن بلد نیستیم. بی تعارف! یعنی کسی که در فضای مجازی دارد می‌چرخد وقتی می‌آید مواجهه‌ای داشته باشد از موضع دفاع از حقیقت. اصلاً من کاری به دفاع از نظام و انقلاب و اسلام هم ندارم. حقیقت این است. چون حرف بلد نیستیم بزنیم، طرح مسئله بلد نیستیم، واقعاً کار را خراب می‌کنیم. یعنی گاهی اوقات اگر نهادهای تاریخ‌پژوهی ما که من با بعضی‌هایشان هم سر و کار دارم یعنی واقعاً دوستان ما هستند، حرف نزنند راحت‌تر است. یعنی فضای عمومی جامعه، وجدان عمومی جامعه، بیشتر این قضیه را خنثی می‌کند تا اینکه بخواهند کار واکنشی انجام بدهند.

بدبختی دوم ما این است که اصلاً بعضی از مسائلی که به عنوان مسئله تاریخی مطرح می‌شوند مسئله نیستند مسئله‌نما هستند. ثابتی مسئله تاریخی نیست. به این دلیل که ۴۰ سال این قایم شده بود تا الان پیدایش نبود. اگر معضل تاریخی حل نشده‌ای بود، در این ۴۰ سال خودش را نشان می‌داد. یک جایی یک کسی می‌آمد حرف می‌زد. هم بنده هم جنابعالی هم کسانی که بیرون از اینجا هستند، هم آن کسانی که این مستند را ساخته‌اند می‌دانند که این بابا اصلاً مسئله تاریخی نیست. ما سیاست‌مداران‌مان خراب کاری کردند، سرریزش در تاریخ آمده، برای ما دارد مسئله‌سازی می‌کند. و الا ثابتی مسئله حل شده است؛ چرا؟ چون خودش اصلاً می‌گوید من حرف‌هایم را نمی‌زنم، من خاطراتم را نمی‌گویم. در دیدار با این عرفان قانعی‌فر گفته من دو هزار صفحه خاطراتم را نوشتم الان منتشر نمی‌کنم، چون جمهوری اسلامی از این سوء استفاده می‌کند. الان چی داری می‌گویی؟ الان دارم رپورتاژ آگهی درست می‌کنم برای سلطنت‌طلب‌ها. خب وقتی ما فضا را به گونه‌ای کردیم، یعنی با رفتار سیاسی خودمان، با فضاسازی تاریخی خودمان که یک آدمی مثل ثابتی از لانه‌اش بیرون می‌آید، بعد بیاییم بنشینیم بگوییم ما باید این را خنثی کنیم؟ این اصلاً مسئله نیست، این مسئله تاریخی نیست.

بخش دوم| مشروح نشست «چالش‌های روایت‌گری تاریخ انقلاب در رسانه»

واقعیت این است که مراکز اسنادی  ما با روزنامه‌ها ارتباط خوبی ندارند، اصلاً ارتباطی ندارند. خود من وقتی می‌خواهم باور کنید شخصاً بدون اینکه هیچ کسی به من چیزی بگوید یا از اینجا ارتباط داشته باشیم، من البته با بزرگانی که اینجا کار می‌کردند شخصاً دوست هستم، همه‌شان! و به جنابعالی هم که ارادت خاندانی داریم. اما عرض شود به حضور شما من خودم می‌آیم با انگیزه سایت شما را می‌بین مطلب جدید چیست، سایت‌تان هم خیلی خوب شده چند وقت است، واقعاً جذاب‌تر شده، سنگین‌تر شده، عرض شود وزین‌تر است در این تردیدی نیست. ولی ارتباط اصلاً با رسانه‌ها وجود ندارد. حداقلش این است که باید یک نفر در رسانه‌ها باشند، در رسانه‌ها و مرتبط با ذائقه آن رسانه مطالب برایشان ارسال بشود.

ما یک اقبال بلند داریم و آن این است که در گونه‌های ارائه شده فرهنگی هنوز تاریخ یکی از جذاب‌ترین‌هاست، یعنی هر کسی هم هر دروغی هم بگوید هر پرتی هم بخواهد بگوید، در لفافی از تاریخ یک عکس تاریخی منتشر می‌کند، یک تحلیل تاریخی سر هم می‌کند، این یک فرصت است؛ برای کسانی که متولی تاریخ هستند. این یک فرصت است که حرف‌های خوب خودشان را هم بزنند. یعنی هنوز جامعه در مورد تاریخ یک شنوایی دارد، یعنی اگر شماها روزنامه‌هایتان آنلاین هم داشته باشید یا سایت خبری باشید باز می‌بینید مطالب تاریخی‌تان خیلی بازتاب داشت، مثل مناظره‌ای که برگزار کردید برای 28 مرداد درباره دکتر مصدق صرف نظر از اینکه با آن موافق هم باشید یا نباشید، هنوز از گونه‌های جذاب است؛ این فرصت خیلی خوبی است. اگر این را از دست بدهیم دیگر نمی‌دانیم باید چکار کنیم. والسلام.

 

علی‌اکبر عبدالعلی‌زاده؛ شورای سردبیری روزنامه جام جم: بسم الله الرحمن الرحیم. تاریخ یک امر راهبردی است، بنابراین باید در تمام ساختارهای نظام کشور این مسئله دیده شود. این را ما از عمل خودمان استنباط نمی‌کنیم، از عمل رقیب‌مان استنباط می‌کنیم. یعنی شما می‌بینید حضرت آقا می‌فرمایند نبرد، نبرد تمدنی است، انگار که یک حرف تازه‌ای مخاطب شنیده. اما شما می‌بینید که مثلاً صهیونیست‌ها از ابتدای تاریخ این نبرد تمدنی، خاصه با فرهنگ ایران داشته‌ و عملشان در طول تاریخ نشان داده‌اند. یعنی بسیاری از گلوگاه‌ها را این‌ها در تاریخ تحریف کرده‌اند، بسیاری از آدم‌های تاریخ ایران را مؤثرین اندیشه ایرانی را از صفحه روزگار پاک کردند.

دشمن به صورت عملیاتی و جدی، سازمان‎یافته روی تحریف تاریخ کار می‌کند. خطر تاریخ امروز برای ما این است که نزدیک 70 سال است تاریخ ایران از منابع و مراجع جدید تاریخ پاک شده، از آثار سرگرم‌کننده انیمیشن و سینمایی پاک شده. اما همین امروز در تهران یک ناشری منابع گران قیمت تاریخ مصور را منتشر می‌کند، درباره مثلاً تاریخ لباس، تاریخ ابزار جنگی. نه تنها سرفصلی از ایران در آن نیست، حتی اشاره‌ای نیست. یعنی به عنوان مثلاً ارجاع هم در تاریخ کشور نیست. ببینید این‌ها خطر بزرگ تاریخ است، این‌ها را می‌گویم که برسیم به این حوزه تخصصی که امروز درباره آن حرف می‌زنیم.

مشکل این نیست که مثلاً مرجعیت روایت تاریخ به خارج از کشور رفته. ما از این عبور کردیم، 25 سال است که مرجعیت خارج شده. نشانه‌هایش را من برای شما می‌گویم. آن وقتی که آرشیو تلویزیون چگونه و چطوری با هزینه زیاد از طریق شبکه نفوذ از تلویزیون خارج شد، این امکانات امروزی هم نبود، مثلاً اینترنت و چه می‌دانم فلان و این‌ها این قدر در دسترس نبود، چطوری خارج شد؟ یعنی آن‌ها راهبرد دارند و کارشان را کردند. امروز خطر این است که منابع حاکمیتی و رسمی دارند تاریخ انقلاب را تحریف می‌کنند.

بخش دوم| مشروح نشست «چالش‌های روایت‌گری تاریخ انقلاب در رسانه»

همین امروز در همین جمع، نهادها و رسانه‌های در واقع انقلابی واکنش خیلی محدودی در این حوزه‌ها دارند. ما از رقیب یا دشمن گذر کردیم، در داخل کشورمان دارد تاریخ تحریف می‌شود، به دست ارکانی که به نظر باید تقویت‌کننده تاریخ انقلاب باشند.

یک چند تا پیشنهاد دارم برای اینکه این موقعیت تغییر پیدا کند. اول اینکه مجموعه شما ناپیداست، فکر می‌کنیم که داریم کار می‌کنیم و دیده می‌شود. شما کار می‌کنید و دیده نمی‌شود؛ چرا؟ آن متخصصین ممکن است به شما مراجعه کنند.

برای همین یک کسی باید با پروپاگاندا با تبلیغات، با روش‌های رسانه‌ای، مکانت خودتان را تعریف در این حوزه تعریف کنید، اعتبار ایجاد کنید، ارزش افزوده ایجاد کنید برای اینکه در افکارِ ما به عنوان رسانه‌ها و مردم، مردم بفهمند یک سوالی دارند می‌توانند بروند در سایت شما مراجعه کنند، به کتاب‌های شما مراجعه کنند. این مهمترین شاید ضعف است.

یک بخش دیگر این است که شما در حوزه تاریخ انقلاب باید جامع باشید. صرف انتشار یا تأمین کتاب مکتوب، امروز بخشی از نیاز مخاطب شما را تأمین می‌کند، و بخشی از هدف شما را در واقع تغذیه می‌کند. شما به یک بانک جامع احتیاج دارید، یعنی سایت شما نباید سایت معرفی و خبر باشد که آن هم باشد خوب است، همین و همان است. اما باید یک بانک جامع داشته باشید. شامل هر آنچه درباره تاریخ انقلاب لازم است یک کسی ببیند، اول بیاید به سایت شما مراجعه کند، حتی در حوزه اخبار.

سند دست اول یک جادویی می‌کند، باید در سایت شما باشد. محرمانگی این‌ها را باید با دقت بررسی بکنید. بعضی موقع‌ها ترفند دشمن برای از دسترس خارج کردن اَنگ محرمانگی است، این محرمانگی باید بررسی بشود، کارشناسی بشود. تا می‌توانید سند در دسترس قرار بدهید.

 ما متاسفانه خوراکمان را نداریم و نیازمان تأمین نمی‌شود و امروز به جایی رسیده که یک کسی مثل آقای پرویز ثابتی یک مستند بیرون داده، ما تازه نسبت به این اتفاق گل‌درشت یک واکنش یک عمل واکنشی داریم با تأخیر خیلی زیاد که به محصول هم تبدیل نمی‌شود. خیلی متشکرم. ببخشید سرتان را درد آوردم.

روزبه علمداری؛ سردبیر پایگاه خبری تحلیلی جماران: سه ایراد یا آفت بسیار اساسی ما در تاریخ‌نگاری انقلاب داریم. ایراد اول نگاه ایدئولوژیک، سیاسی و روز تاریخ است، البته این درست است که به هر حال تاریخ و مسائلی که به ویژه در تاریخ نزدیک ماست و با زمان حال ما ارتباط دارد هنوز می‌تواند با برداشت‌ها و تفسیرها و تأویل‌های مختلفی مواجه بشود. ولی در کاری مثل کار مرکز اسناد که در واقع کارش انتشار اسناد تاریخی است، داشتن نگاه سیاسی آفت محسوب می‌شود. ما در مجموعه جمهوری اسلامی هنوز خیلی یک سویه به ماجرا نگاه می‌کنیم، سنتی به تاریخ نگاه می‌کنیم و فکر می‌کنیم که مثلاً با انتشار گزینشی در واقع اسناد تاریخی و نگاه یک طرفه به شخصیت‌های جمهوری اسلامی و تاریخ می‌توانیم در واقع از تاریخ و انقلاب دفاع کنیم.

علاوه بر این آفت نگاه سنتی به تاریخ، آفت دومی که در سال‌های اخیر اضافه شده، تلاش ما برای روایت‌سازی است. ببینید ما در بحث روایت‌سازی باختیم، چه بخواهیم چه نخواهیم تمام جریانات داخل کشور، چپ و راست و خارج نظام هر کسی داخل کشور است در روایت‌سازی باخته. روایت اینترنشنال و بی بی سی و من و تویی دارند جلو می‌برند که از بستر بی‌اعتمادی مردم دارند استفاده می‌کنند. اشتباهی که ما در داخل داریم انجام می‌دهیم این است که می‌خواهیم بدل به آن‌ها بزنیم روایت‌سازی کنیم. این روایت‌سازی به دو دلیل غلط است. یکی به این خاطر که اصلاً روایت سازی به نظر من با کار تاریخ نمی‌خواند و درست نیست، به لحاظ اخلاقی و وجدانی. تلاش برای روایت سازی و اینکه ما یک جوی بخواهیم درست بکنیم برای قالب کردن به افکار عمومی به لحاظ اصولی کلاً غلط است. به لحاظ امکان هم نمی‌توانیم. یعنی بگوییم درست هم است، نمی‌توانیم ما روایت خودمان را بسازیم.

اعتماد مردم را از دست دادیم همه جریانات داخل، نمی‌توانیم روایتمان را جا بیندازیم، نباید در دام این روایت‌سازی بیفتیم. کاری که به جای روایت‌سازی می‌توانیم انجام بدهیم و بسیار هم مؤثر خواهد بود و مرکز اسناد انقلاب اسلامی در رأس جاهایی است که می‌تواند در این زمینه ایفای نقش کند این است که سعی کنیم حقیقت را بدون تلاش برای روایت‌سازی بیان کنیم. اسناد را منتشر کنیم، سند مکتوب، فیلم، مصاحبه و سخنرانی و ... .

پس در میدانی که در آن شانسی نداریم و درست هم نیست، گام برنداریم، سعی نکنیم روایت‌سازی کنیم، سعی نکنیم با مثلاً درست کردن طوفان تبلیغاتی در ذهن مردم مثلاً روایت آن طرف را خنثی کنیم، که نمی‌توانیم هم. نمونه واضح و روشنش همین جنگ غزه است که چه کسی الان در روایت‌سازی موفق عمل می‌کند؟ الجزیره؛ که چندین خبرنگار در جاهای مختلف دارد، این فقط روایت میدانی می‌کند. یعنی می‌آید با آن بیان واقعیت اسرائیل را رسوا می‌کند. ولی ما چکار می‌کنیم؟ ما در داخل کل رسانه‌های ما به اندازه مثلاً یک دهم الجزیره هم اثرگذاری ندارند واقعاً. پس نباید در دام روایت‌سازی بیفتیم.

بخش دوم| مشروح نشست «چالش‌های روایت‌گری تاریخ انقلاب در رسانه»

نکته سوم این است که ما به لحاظ ابزاری بسیار عقب مانده‌ایم، یعنی روش صحبت کردن با مردم و به خصوص جوان‌ها و کودک‌ها و نوجوان‌ها را بلد نیستیم. کتاب البته خیلی خوب است، یعنی من اصلاً معتقد نیستم، کتاب خوب هم خوب خوانده می‌شود، به تجربه این را دیدیم. ولی ابزارهای جدید، مثل مثلاً فرض بفرمایید همین پادکست. یعنی پادکست یک قالبی است که من به وفور در جوان‌ها می‌بینم گوش می‌دهند، به وفور در ماشین مخصوصاً در ترافیک تهران که واقعاً وحشتناک است، فراوان مردم می‌نشینند پادکست گوش می‌دهند، حتی خیلی از افراد غیر جوان، آدم‌های مسن‌تر هم گوش می‌دهند.

یا تربیت یک نیروهایی که بتوانند روایت کنند، در دل جامعه بروند و تاریخ روایت کنند. شما ملات در اختیارشان قرار بدهید، شما اسلوب و شیوه را به آن‌ها یاد بدهید، تربیتشان کنید آن‌ها بروند تاریخ را روایت کنند؛ تا ما این عقب ماندگی‌مان در بحث‌های ابزاری را بتوانیم جبران بکنیم. خیلی محتواها تولید می‌شود، مثلاً ما خودمان در سایت خودمان منتشر می‌کنیم؛ ولی چون مطلب طویل است و به صورت متنی است، دیده نمی‌شود. حتی بعضاً سعی کردیم از ابزارهای جدید استفاده کنیم، اما دیده نمی‌شود.

این خبر را به اشتراک بگذارید:
ارسال نظرات